دیشب ساره (دوست وبلاگی ، وبلاگ ر مثل رسیدن.) بهم گفت دوستش قراره بیاد اصفهان و میخواد برام هدیه بفرسته .
باهاش شرط کردم به شرطی قبول میکنم که منم هدیه ی کوچولو بدم برات بیاره . یه یادگاری ساده
قبول کرد
منم اول صبح مشغول درست کردن یه باکس دست ساز شدم
اما غافل از اینکه ساره محبت را در حقم تمام کرده بود
من چطوری اینهمه محبت را جبران کنم؟
قلبم تند تند زد و اشکم در اومد
دختر جان اخه من چکار کردم برات که تو اینهمه مهربونی
درباره این سایت