محل تبلیغات شما

سلام

روز و روزگارتون خوش رنگ


دیروز مامان نوبت دکتر داشتند

با بابا اومدن دم دفتر دنبالم و با هم رفتیم دکتر

اولا که مامان خودشون پیشنهاد دادن که ماشین را نبرید پارکینگ زیر مطب میخوام خودم از پله های جلوی در بیام بالا

و من و بابا چقدر براشون ذوق کردم

کمک کردیم آروم اون شش هفت تا پله را رفتن بالا و با یه حس خوب وارد مطب شدیم

دکتر هم راضی بود و یه کمی ورزش بهمون داد و بعد هم 10 جلسه فیزیوتراپی تجویز کرد

وقتی از مطب اومدیم بیرون از مامان پرسیدیم حالشون خوبه و میتونن با من و بابا بیان بریم برای خریدهای خرد و ریز. گفتن: بللللله

این شد که رفتیم برای داخل کمدهای خونه ی جدید میله خریدیم

البته که مامان فقط توی ماشین بودند و پیاده نمیشدند.

بعد هم رفتیم برای خریدن کتابخانه که چیزی به چشمم نیومد و در عوض جا کفشی خریدیم

بعد هم بابا منو رسوندند دفتر تا ماشینم را بردارم و برم

جاکفشی را با بابا بردیم خونه جدید

آقای نجار اومده بود شلف هایی که سفارش داده بودم را نصب کرده بود و عالی شده بود

خانم تمیز کار هم خونه را حسابی برق انداخته بود. ولی راه پله و بقیه طبقات  را گذاشته بود و رفته بود.


اومدم خونه و شام خوردیم

یه کمی ورزشها و تمرینات مامان را انجام دادیم

بعدش چهارتا تکه مرغ گذاشتم بپزه

آب مرغ را جدا کردم برای سوپ

دو تکه مرغ را گذاشتم برای فردا

دو تا تکه مرغ ها را تکه تکه کردم و باهاش مایه ماکارونی آماده کردم

سالاد درست کردم و روش سلفون کشیدم

سس درست کردم

به یخچال سرو سامان دادم

و حوالی ساعت یک خوابیدم

صبح زود بیدار شدم و توی آب مرغ جو پرک و هویج رنده شده و جعفری و گشنیز ریختم و گذاشتم برای خودش ریز ریز بپزه

بعدهم ماکارونی را آبکش کردم و با موادش مخلوط کردم و گذاشتم دم بکشه

چای آماده کردم

برای مامان شیر خرما درست کردم

به مامان پیشنهاد دادم برای صبحانه سوپ بخوره و پذیرفت. برای همین یه کاسه سوپ با یه لیموی خوشمزه دادم برای صبحانه

من و بابا هم صبحانه خوردیم

دوتا از تلفن های اضافی را بابا برای کسی میخواست ببره. اونا را جداکردم و تمیز کردم و گذاشتم داخل نایلون

سری حوله های امروز را ریختم تو ماشین

لباسهای دیروز را از روی بند جمع کردم و جداکردم و هرکدوم را سرجای خودش گذاشتم

و بعد. اومدم دفتر




پ ن 1: آقای دکتر داره نقشه میکشه برای یک قرار عاشقانه وسط همه ی شلوغیای زندگی

پ ن 2: به خواهر زنگ زدم و خیلی سرسنگین جواب داد.

پ ن 3: اون یکی خواهر هم سرماخورده

پ ن 4: میخوام آخر هفته و تعطیلات را به تمیزکاری خونه جدید و کمی جابجایی بپردازم

پ ن 5: بهتون گفتم پرده ها راسفارش دادم؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها