سلام
روزتون خوش
دارم فکر میکنم که زندگی میتونه هر روزی یک شکل باشه
دیروز بعد از فیزیوتراپی مامان با بابا رفتیم و یه سری خرده ریز برای نصب تو حمام و دستشویی خریدیم
همین کار نزدیک یک ساعت وقت گرفت
بعد هم رفتم خونه قدیم و یه سری خرده ریزهای اتاق خودم را جمع کردم و آوردم خونه جدید
این کار هم نزدیک 2 ساعت وقت گرفت
تصمیم گرفتم که ناهار امروز را آماده کنم که مامان راحت تر باشن
این شد که یک تکه مرغ گذاشتم بپزه . بعد تکه تکه کردم و سرخ کردم و نخودسبز و فلفل دلمه ای و قارچ. و شد مایه ماکارونی.
با آب مرغ هم یه کمی سوپ پختم
ظرف ها را شستم و
نگاه کردم ساعت نزدیک 12 بود
با آقای دکتر یه گپ خیلی کوتاه زدیم و ایشون رفتن برای خواب
بعد من تا نزدیک ساعت 1 وسایلی که تازه آورده بودم را جابجا کردم . بعد رفتم تو رختخواب و یه فیلم پلی کردم
تا 2 فیلم دیدم
خوابیدم و صبح 7 بیدار شدم و سریع ماکارونی و سوپ را سروسامان دادم و چای گذاشتم و دوش گرفتم
بعد اومدم صبحانه آماده کردم و صبحانه خوردیم
دو سری وسایل بردم تو انباری
بعد هم لباس پوشیدم و اومدم سرکار
9 دفتر بودم
ولی آقای دکتر هنوز خواب تشریف دارند.
و این شکل جدید زندگی من شده
خیلی کم میخوابم
خیلی فعالیتم زیاده
حواسم به همه چیز هست
خسته هم نمیشم
پ ن 1: گلدونهای خونه قدیمی را آوردیم تو تراس خونه جدید و انگار سرسبزی که اومد خونه حال و هواش عوض شد
پ ن 2: نمیدونم چرا شب ها اینقدر اینترنت ضعیف میشه. به سختی فیلم دانلود میکنم
پ ن 3: کاش از خونه قدیمی قبل از اسباب کشی فیلم گرفته بودم. خیلی افسوس خوردم که این کار فراموشم شده
دلم میخواست زوایای اونجا همیشه یادم بمونه
پ ن 4: به ماکارونی حتما آویشن میزنم و این عطر آویشن منو مست میکنه
درباره این سایت