سلام
روزگارتون بهشتی
تو این هوای خوب از لحظه ها لذت ببرید
آنچنان آلرژی آزار دهنده شده که نمیدونم چی بگم
دیگه کلا صدا ندارم و الان سایلنت هستم
حرف زدن با تلفن و مشتری و ارباب رجوع واقعا برام سخت و آزار دهنده شده
دکتر هم نرفتم و نمیرم .
از شنبه بعدازظهر اصلا حال مساعدی نداشتم و به شدت آلرژیم آزار دهنده و دردناک شده بود
رفتم خونه و شب را به سختی و با سرفه های خیلی شدید گذروندم
صبح که بیدار شدم انگار خسته و هلاک بودم
مامان برام سوپ گندم و عدس با آبگوشت پخته بودند، اونو خوردم و دوباره رفتم تو رختخواب
یکساعت بعد مامان آویشن و عسل برام آوردن و بازم نتونستم از رختخواب جدا بشم
نزدیک ظهر پدرجان میخواستن برن پشت بام برای سرزدن به سبزیهای داخل باکسها.
آسانسور تا طبقه 4 بیشتر نمیاد و نمیره پشت بام، برای همین مامان تا حالا نرفته بودند پشت بام
ولی حالا که یه کمی بهترن تصمیم گرفتن یه سر برن پشت بام ، منم از رختخواب جدا شدم و همراهشون شدم . هوای تازه و دیدن سبزی ها حالم را بهتر کرد
بعد با بابا خاک آوردیم و گلدان بزرگی گذاشتم توی سرسرا و برگ انجیری هایی که قلمه زده بودم را کاشتیم
بعد هم مشغول تمیزکردن سرسرا شدم
بعد هوس کردم یه سرو سامانی هم به گلهای تراس بدم و قلمه های تازه تهیه کنم .
تا وقت ناهار به گل و گیاه ها ور رفتم و وقت ناهار دیدم دوباره انرژیم کامل تمام شده و بیحالم
ناهار و خورده و نخورده باز خوابیدم
تا عصری
عصر یه سر و سامانی به اتاقم دادم و سرویس بهداشتی را شستم و پریدم حمام
شب بود که مغزبادوم و خواهر با یه قابلمه آش نذری اومدند
یکساعتی بودند و رفتند
امروزم کلا بدون صدا رسیدم دفتر.
پ ن 1: مستاجر طبقه 3 شب نیمه شعبان عروسی داشتند
مبارکشون باشه
منتظر سرو صدا و رفت و آمد زیاد بودم. ولی دیدم خیلی خوب فرهنگ آپارتمان را رعایت کردند
پ ن 2: با پیک یک بسته ارسال کردم .
بسته رسیده اما تحویل گیرنده میگه محتویات داخلش نیست
پیک هم میگه تحویل دادم !!!!
درباره این سایت